روزهای اول یک جانماز ساده ی سبز رنگ به همه ی سربازها دادند.تا روزی که نماز خواندن را دوباره شروع کردم و نگاهم به نوشته ی روی جانماز افتاد :
هدیه از گردان تخریب
نشانه ها را که پیش هم می گذارم راهم روشن تر می شود.حالا تخریب میکنم گذشته ای را که در آن چیزی نساخته ام!
هووووووووم این حسو دوست دارم
همیشه کسی هست که راه رو نشون بده...
اگه ببینیم...اگه بشنویم...
بناها نیاز به تخریب و بازسازی دارند و
انسانها نیاز به تغییر...
تخریب؟!
کی میخوای استارت بزنی برای آینده؟