به علت سوتی نرم افزاری اکسپلوره ٬ تمام متنی که در این قسمت تایپ شده بود به دیار باقی شتافت و چون حال و اعصاب درست و حسابی نداریم از تایپ مجدد این پست معذوریم!
اینجا پر از اقاقی هاست
و من به اقاقی ها سلام می دهم
وقتی که جای تو خالی ست
ماه راببین
که چگونه سایه میزند
کناراقاقی ها
از اینکه دارم کار میکنم لذت می برم و از اینکه دارم تا این حد کار می کنم بیشتر لذت می برم
از اینکه سرم اینقدر شلوغ باشه لذت می برم و از اینکه تا این حد سرم شلوغ باشه بیشتر لذت می برم
دلم برای این روزهام خیلی تنگ میشه.میدونم!
همین دیروز
مردم ، پایتخت لیبی را فتح کردند
بسیاری کشته شده اند
مانده ام برای فتح قلب تو چند نفر را . . . !
مگر نمی شود همه ی فتح ها مثل فتح مکه باشند؟
یا بابل را بگیریم
مثل کوروش؟
خواب دیدم با یه نفر خداحافظی کردم٬منو بوسید٬من گریه کردم و بدون اینکه ببوسمش رفتم.رفتم تا اینکه صبح وقتی از خواب بیدار شدم یه قاصدک روی شونه ی سمت راستم پیدا کردم!
اصلا توی خونه ی ما قاصدک چه کار میکنه؟!
جوشن کبیر که میخواندم دلم پایین ریخت وقتی رسیدم به :
یا حبیب من لا حبیب له
ای دوست دار کسی که دوستی ندارد!