وقت شعار دادن و متن غلیظ نوشتن ندارم.به مناسبت پیروزی انقلاب دو تا از آهنگ های فریدون فروغی رو انتخاب کردم که به دلایل سیاسی جزو محالاته توی این دهه بشنوید!حسرت آزادی این جور وقتها اذیتم میکنه!دلم حزب توده می خواد!
نمی دانست که بیشتر از همه زیر نظرش دارم و به کوچکترین واکنش هایش حساس هستم.وقتی از او خواستم تا بر جای خودش بر روی صحنه بنشیند،برق تند خویی اش مرا هم گرفت.ولی من می دانستم که حسین ها بدون این که بخواهند و بدانند بی قرارتر و تند خوترند.مدارای آن شب من،او را به دامم کشید.دامی که از قبل برایش چیده بودم و او خود نمی دانست.رامش کردم و آرام ارام به زیر تیغ اش بردم.
قسمتی از نوشته ی محمد رضا هنرمند کارگردان زیر تیغ درباره ی موسیقی متن این فیلم ساخته ی حسین علیزاده
ناقاله آی ناقاله . . . قرخ گیته ٬ الده قالده
پ ن : مراسمی ست در روستاها که کشاورزان به مناسبت گذشت چهل روز زمستان برپا میکنند و با گرم شدن هوا به جشن و پایکوبی میپردازند.
ترجمه : ناقالی آی ناقالی . . . چهل رفته پنجاه مونده.
دخترکان٬پسری را دوره کرده بودند که : تو باید بری سربازی تا آدم بشی!
گفت : از اینکه راهی برای آدم شدن من هست خوشحالم.نمیدانم شما را چه می شود تا آدم شوید!
اسپارت نام کشور-شهری ست در یونان باستان که مردمانش در جنگ آوری و رشادت زبانزد بودند.آنها آرس،خدای جنگ و خونریزی را حافظ شهرشان می دانستند.یادگیری اصول نظامی برای تمام شهروندان اسپارت امری واجب بود تا انجا که پسران در هفت سالگی از خانه بیرون می رفتند و تا شصت سالگی در سربازخانه ها می زیستند.آنها نوزادانی را که در بدو تولد برای جنگ و نبرد مورد تایید قرار نمی گرفتند در پرتگاه باراتون که در نزدیکی شهر بود می انداختند.حتی مردانی که شکم های برامده داشتند از طرف حکومت تقبیح می شدند و گاها آنها را مجبور میکردند تا در فصل های سرد بدون لباس در شهر بچرخند.حاکمان اعتقاد داشتند که برای حفاظت از این شهر،دیوارهای انسانی همواره بهتر از دیوارهای آجری ست.
پ ن : اینها رو نوشتم تا بگم از اینکه شهروند اسپارت نیستم خیلی خوشحالم!حتی سرباز پلیس راه اراک-توره بودن سگش شرف داره به اونجوری سرباز بودن!از 7 سالگی تا 60 سالگی!فکر کن!
۱ ) از ۴۸ بار زلزله ای که اینجا اومده من حتی متوجه یکیش هم نشدم!میگن:خنگی که متوجه نمیشی!میگم:وقتی غرق توی کارت باشی نباید هم بفهمی!
۲ ) چرا وقتی بازیکن منچستر سیتی میخواد تعویض بشه و ۱هو دولا میشه(حالتی شبیه رکوع خودمان) و پشتش به دوربینه ما باید تصویر آهسته ی تماشاچی ها رو ببینیم؟
۳ ) بپنچری همیشه هم بد نیست.شاید ابزاری ست برای خدا تا به تو بفهماند آنچه را که نمی فهمیدی!
گفت : انشا الله به هم میرسید
گفتم : ما به هم رسیدیم.منتظریم تا بقیه به ما برسن!
ادامه مطلب ...توی این 2 ماهی که مال خودمم به این نتیجه رسیدم که برای زندگی کردن 24 ساعت برای 1 روز خیلی کمه.کارهایی که دارم انجام میدم تموم نا شدنی به نظر میرسن و لذت بخش.به قول خودم مثل این می مونه که شنا بلد نیستم و افتادم توی 1 استخری که نمیدونم عمقش چقدره!دوست دارم توش خفه بشم.
و به قول اون آقا مو فرفریه که توی دهکده کتاب بود مثل این می مونه که با 1 شکم گرسنه وارد رستورانی شدم که همه جور غذایی توش پیدا میشه.مگه سیر میشه آدم؟
حس میکنم در اوج دوران فرهیختگی خودم دارم به سر میبرم.احتمالا وقتی پیر بشم به این روزها با افتخار نگاه خواهم کرد
خوشحالم که هستم