گاه
اوج حس تو
می شود
لمس دستهای سرد من
آرزوی من
گرمی وجود تو
قشنگ بود داداش.تناقضشو دوست داشتم.
فداتخوشم میاد میگیری چی میگم!
گاه به گاه دلم تنگ همان سردی دست ها می شود ...
قربون دلت
ای جانم خیلی قشنگههر بار که میخونمش بیشتر حسش میکنممیدونی که چی میگماگه ده هزار بار دیگه ام بخونمش خسته نمیشم
ببین موقع نوشتنش من چه حسی داشتم!اگه ده هزار و یک بار هم از نو بنویسمش بازم خسته نمیشم!
قشنگ بود داداش.تناقضشو دوست داشتم.
فدات
خوشم میاد میگیری چی میگم!
گاه به گاه دلم تنگ همان سردی دست ها می شود ...
قربون دلت
ای جانم
خیلی قشنگه
هر بار که میخونمش بیشتر حسش میکنم
میدونی که چی میگم
اگه ده هزار بار دیگه ام بخونمش خسته نمیشم
ببین موقع نوشتنش من چه حسی داشتم!
اگه ده هزار و یک بار هم از نو بنویسمش بازم خسته نمیشم!