واژه ی دیکتاتوری از ریشه ی لاتینی dictdtor گرفته شده است که در روم باستان به مقام بلند پایه ای اطلاق میشده که با اقتدار فوق العاده ای زمام امور حکومت را در دست میگرفت.
رژیم های دیکتاتوری اساسا به سه دسته تقسیم می شوند : ارتجاعی ، انقلابی ، مختلط
دیکتاتوری ارتجاعی سعی دارد از تحول ساخت های اجتماع کهن جلوگیری نماید ولی برعکس دیکتاتوری انقلابی تحول نهادها و ساخت های اجتماع را تسریع میکند.لکن این تفکیک همیشه آسان نیست.زیرا عملا رژیم های دیکتاتوری خود را انقلابی معنی میکنند و مدعی هستند که بر ویرانه های اجتماع کهن جامعه ی نوینی می سازند.ولی گاهی نیز برخی اقدامات رژیمی جنبه ی ارتجاعی دارد و بعضی فعالیت های ان انقلابی و در جهت تحول اجتماع جامعه است.بالنتیجه باید تقسیم بندی سومی را پذیرفت و دیکتاتوری های مختلط را شق سومی دانست.
پ ن 1 ) دو تا دیکتاتور همیشه برای من جذابیت داشتن که هر جفتشون هم فرانسوی هستند! روبسپیر و ناپلئون.اولی دیکتاتور انقلابی و دومی دیکتاتور مختلط به حساب میان.دیکتاتور ارتجاعی هم که فراوونه!
پ ن 2 ) دیکتات (diktat) واژه ای آلمانی به معنای دستور است که گهگاه مترادف با عهدنامه ی 1919 ورسای است.ببین این آلمانی های بیچاره چقدر سوختن!
به هر حال دیکتاتورها سر و تهشون یه کرباسن!
مثه همه سنخ های دیگه
بچه های خوب هم توشون پیدا میشه ها
اینجوری هم که تو میگی نیستن
من در این مواقع معمولا از واژه ی "ها!" استفاده می کنم! حسین جان، یه همچین پستی می نویسی بیه فکری هم به حال من بکن، بخواهم بگم فهمیدم و نظر درست و حسابی بذارم میشه باز سیاسی که معذوریت دارم! بدون نظر هم که نمیشه! خلاصه خودت یه کاریش بکن دیگه عزیز جان.
راستی اون نظر مربوط به پست "طعم زندگی" فقط برا خنده بودا!
ما حاضری شما را زدیم
امتحان هم نمیگیریم
این بخش حذف میشه
جواب منم برای خنده بود!مگه تو فکر دیگه ای کردی؟!
خدا رو شکر که شادی و سلامت! ایشالا همیشه شاد باشی عزیز
فدای تو رفیق