سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

لحظه نگاری روی تخت سنگ های حوالی قلبم


خسوف : وقتی از پشت تلسکوپ مید آمریکایی ده اینچ داشتم به ماه نگاه می کردم فکرش را هم نمی کردم که دلم اینقدر برایش تنگ بشود.به خصوص وقتی که گرفت!رفت تا هفت سال دیگر که ستاره باران شبهای ماه گرفتگی را ببینیم.سایه ها اینگونه اند!


تفرش : بار دیگر شهری که دوست می داشتم.


مولانا : در غم ما روزها بی گاه شد/روزها با سوزها همراه شد/روزها گر رفت گو رو باک نیست/تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست


بار هستی : میلان کوندرا خواندن هم عالمی دارد وسط امتحانات ما

نظرات 2 + ارسال نظر
یوسف سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:53 ب.ظ http://dele-sade-man.blogfa.com

زیبایی های اسمان شب زیادن!

فوق العادست
تا نری توی برش نمیدونی چیه

بوتیمار جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ

بار هستی!3 بار خووندمش!عاشقشم!

جالبه
من بار دومیه که دارم میخونم
بار اول دبیرستانی بودم
هیچی نفهمیدم ازش!
زورکی خوندمش
الان دارم با عشق میخونمش

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد