سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

باران که می بارد تو می آیی

 

آن روز که آمدی 

باران می بارید 

و هنوز تابستان بود!

 

پ ن ۱ : وقتی وسط تابستون بارون میاد هیچ کشاورزی خوشحال نمیشه.اینو از لکه های سیاه روی سنبل های گندم میشه فهمید.

پ ن ۲ : وقتی قراره مهربون ترین آدم دنیا رو بعد از کلی وقت ببینی تنها کاری که میتونی بکنی اینه که بهش نشون بدی خوشحالی.اگر قبلش خیابونهای شهر بارون زده باشن کارت راحت تر هم میشه! 

پ ن ۲+۱ : پارادوکسهای احساسی یک سوسیالیست ـ آنارشیست : بارون ایندفعه بد رفت روی مخم.موندم برای خودم خوشحال باشم یا برای خیلی ها ناراحت! 

پ ن ۴ : هوا گرفته بود،باران می بارید و کودکی زیر لب می گفت : خدایا گریه نکن٬درست میشه!

نظرات 14 + ارسال نظر
عاطفه یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ب.ظ http://www.atefesoleymani.blogfa.com

وقتی زود به زود آپ میکنی خوشحال میشم. واسه اینکه از منفعل بودن این روزهای خودم دلگیرم.
این بارون منو حسابی خوشحال کرد.باعث شد بعد از مدت ها بنویسم...
به روزم به هر حال

خوبه که هنوز یه چیزی هست که خوشحالت بکنه
الان میام ببینم چه خبره اونجا.اونم بعد از این همه وقت!

صفیه یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ب.ظ http://abnu30.blogfa.com


اینجاهم باران اومد
اما

نـــــــــــــــم
نم

خوش به حال هر کسی که رفت زیر بارون!

هاله دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:56 ب.ظ http://www.haleh-deltang.blogfa.com

نه انگار بارون حالتو بهتر کرده.
امیدوارم همه اش بارون بیاد حتی تو تابستان، تا حرارتت بیاد پایین و بدونی اتفاقاتی که از ویژگی ( به ندرت ) برخوردارن ، همیشه قابلت یک متن برای پست شدن ندارن!
بی پروایی همیشه سیاست جالبی نیست.
.
.
(فقط یه اشاره کوچک به پست قبلی)

م.ازاد دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ

باران ..
قشنگترین جمله ای که شنیدم..
باران یعنی نقطه چین تا خدا..
دلم برای خدا تنگ شده بود...با باران خوشحال شدم..
ولی حالا باز دوست دارم همیشه هوا بارانی باشه..
این خدایا گریه نکن هم قشنگ بودا...
بقیشه اش هم اینکه شاد باشید..

محمد دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ

یارو زده روح الله داداشی رو کشته ... حالا گرفتنش ... میگه حالا چی میشه ؟
اعدامش میکنن؟ پَ نه پَ میره مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشه

یوسف دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ب.ظ http://dele-sade-man.blogfa.com

به نظر من باران همیشه زیباست و رحمت! اما قدیمی ها می گفتن عذاب خدا همینه دیگه وسط تابستون این بارون کشاورزی رو...


منم رفتم زیر بارون. البته گاهی انقدر شدید بود که نمیشد ولی وقتایی که کم تر بود شدتش آی حال داد. هوا خنک شده در حد توپول!

محمد دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ب.ظ

در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست

وحید سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:38 ب.ظ http://pichayam.blogsky.com

سلام
وقتی باران بارید من در فکر تو بودم .. چون دقیقا می دونستم کجایی .

بوتیمار سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ب.ظ

به به...خوش به حال شما!میرید قدم میزنید!دقت کن!می زنید!

دهاتی سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 ب.ظ http://satp.blogfa.com

سلام هم ولایتی.
بنظر شما یه دهاتی برای وبلاگش چه اسمی می گذاره؟
من دهاتی ام دیگه؟
زاده ی روستا.
اینم جواب فوق فلسفی.

الهه پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ق.ظ http://parcgah.blogfa.com

قربان آن بچه برویم که نگران خدایش است عکس ما کمی بزرگترها

اولش رو فهمیدم
دومش رو نه!

مهدی شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ق.ظ

به به؛
لب جوی و قدم زدن و سایه ی طوبی و دلجویی حور و لب حوض و ...
در شلوغ ترین موقع این کامنت رو برات گذاشتم هر کاراکترش ...

ای قربون این کامنت گذاشتنهای این سرباز اسلام برم که حتی در بین علمای اعلام دانشکده پزشکی هم ذهنش پیش سایه طوبی ست!
ممنون که اومده بودی

ماهور شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:49 ب.ظ http://www.tanbeghazadade.blogfa.com

خیلی وقت بود بهش فکر نکرده بودم:
باران...!!!؟؟؟؟؟

شما که حق داری بهش فکر نکنی!
میگن ادمها هر چقدر درگیر یه موضوعی باشن کمتر متوجه عمقش میشن!
حالا یه بار بهش فکر کن ببین چی میشه!

دخاتی یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ http://satp.blogfa.com

سلام هم ولایتی
چندتااز پست هاتو خوندم جالب بود.
وقت کردی یه سری به این هم ولایتیت بزن.

و علیکم مشتی ، گاوت چطوره؟ (دیالوگی از علی نصیریان در گاو)
!
چشم
سر میزنم هم ولایتی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد