سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

گوساله یا بز؟

 

تا حالا گوساله ای که تازه از شکم مادرش بیرون اومده رو دیدین؟ ندیدین! اما اگه بدوننین چه جوری زور میزنه تا بتونه سرپا وایسه٬دوست دارین وسط طویله چمباتمه بزنین و ساعتها به تلاش کردنش نگاه کنید.دل آدم یه جوری میشه وقتی می بیه سر زانوهاش میلرزن!

 کاش به اندازه ی گوساله ها برای سرپا ایستادنمون تلاش کنیم!چرا بعضی ها اینقدر بزدل هستن؟

نظرات 18 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://sarahhhh.blogfa.com/

کاش بزدل بودن. من نمی دونم چرا بعضیا انقد خررررن! والااااا

خرن یا خررررن؟
با این غلظتش دیگه گیر من نیفتاده
حواست به خودت باشه
گویا اطرافت موجودات خطرناکی هستن!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ

جفتوشن!

هر هر هر!

وحید جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ق.ظ http://pichayam.blogsky.com

بله آقا ... بله

بله آقا . . . نخیر!

مهرنوش جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ب.ظ

سلام...
میدونی اون گوساله غریزه داره...بدترین چیز اینه که اختیار داشته باشی اما .....ای بابا...این روزها باید به گوساله هم حسادت کنیم....

اینجوری شده دیگه
بعید میدونم اختیار هم داشته باشیم!
اگه داشتیم که . . .

دهاتی شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:05 ب.ظ http://satp.blogfa.com

سلام هم ولایتی.
ما گوساله هایی هستیم که بز می شویم.؛ فلسفی بود خودمم نفهمیدم؛
راستی حالت چطوره؟
خوبی؟
کجایی؟
چه خبر از آبادی؟
ما که شهر زده شدیم ولی هنوز دهاتی مسلک هستیم و با یک نگاه می شود فهمید که از کدام ده کوره آمده ایم.

فدای شما
اتفاقا ما ادمهایی هستیم که بزدلیم ولی اندازه ی گوساله نمی ارزیم!

بد نیستم
دارم میگذرونم
دهاتی دهاتیه
حالا هر دهاتی!

عاطفه دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ب.ظ

وای حسین من میمیرم واسه جمله های قصارت
کاش به اندازه گوساله ها... خیلی رو من تاثیر داشت

وحید دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ http://pichayam.blogsky.com

چطوره یک کتاب بنویسی با نام : لطفا گوساله باشید . یا نباشید . یا مثلا : بز ها را دونه دونه قورت بده

سوژه واسه کتاب نوشتن زیاده!
شما که در جریانی!
لطفا کروکدیل باشید!

رد پا چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ

سلام!
چطوری؟؟

شناختی یا آمار بدم؟؟؟؟؟

شما آمار نداده عزیزی!
به یاد قدیما که ردپا و دیدبان و یه عده قورتکی ریخته بودن دور و برمون!

محمد پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ http://psa362.blogfa.com/

یادم باشد و یادت نرود که همه ی ما برای یکبار ایستادن ، هزاران بار افتاده ایم !

بوتی پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ب.ظ

سلام!راستش ایندفعه آنقدر روز تولدم گریه کردم که صبح فردایش نرفتم یونی!یه سوال ازت ژرسیدم ایکاش جواب میدادی!
تولد آباجی خانوومت مبارک!اگه دوس داشت عمرش زیاد...ولی سلامتیش و از خدا می خوام!پاییز پاییز پاییز....عقرب!:)

یوسف جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ق.ظ http://dele-sade-man.blogfa.com

ادم: حیوانیست دو پا که می خندد!
تو چه انتظاری داری از آدم ها؟!
انسان قوی تو این دوره زمونه کمیاب شده حسین جان

نایاب شده داداش
ن ا ی ا ب
یه زمانی با وحید توی خیابونها دنبال ادم میگشتیم.فقط یه نفرو پیدا کردیم
جدیدا زرت این یکی هم قمصور شده!
کلا نه آدم گیر میاد و نه آدم قوی!

رد پا یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ب.ظ

سلام.
هنوز حالت خوبه؟
پس شناختی
دمت گرمیده پسر عامو

یه خبر خوب برات داشتتم

اونم اینه که خدمت تموم شد
و
دیگه نیاز نیست دنبال آدم بگردی
من هستم

مواظب خودت باشیدن کن
فیلن

اگر دو تا خبر خوب شنیده باشم یکیش همینه که الان فهمیدم سربازیت تموم شده
دوست دارم شدید پسرعمویی
شک نکن خیلی زود به دیدارت خواهم شتافت

هاله چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ http://haleh-deltang.blogfa.com

چراااا؟! چرا نداره..
به همون دلیل که بعضیا گرگ از آب درمیان...

خوشم اومد
بالاخره یکی پیدا شد یه جواب مشتی بده

هاله چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://haleh-deltang.blogfa.com

فکر کنم یه مدت طولانی شده که شما و یار غارت فقط میاد میخونید و .... خبری از نظری ،چیزی نیست..
خبری شده؟
منو تحریم کردین بگید حداقل بدونم...

نه والا
من واسه چی باید یه نفرو تحریم کنم؟
کلا کمتر میام نت
اما اگر اصرار داری برات نظر بذارم من مشکلی ندارم
همین الان میام

وود یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:13 ب.ظ

میدونی چرا چون گوساله نیستیم!!! گوساله هم اگه ادم بود برای سرپا وایستادن انقدر تلاش نمی کرد!!!

طبق استشهادی که از همه ی بروبچی که میان اینجا و مطالعه می کننت پرسیدم به اتفاق گفتن که همین پست و در کل کلیه ی پستات که تو همین صفحه اول هست و از برن !!حالا باز خود دانی!!!

بالاخره یه فرقی باید بین آدمها و گوساله باشه دیگه!
آدمها هم بعضی وقتا سرپا وایمیسن!من دیدم!

در مورد استشهادی که گرفتی باید به عرض برسونم که کار خوبی کردی.ولی یه چیزی هست اونم اینه که تو چرا همچین کاری کردی؟!از همه انتظار چننین کاری میره جز تو!مگه خودت چند وقت یه بار مطلب مینویسی و میذاری توی وبلاگت؟
اما حقیقتش اینه که جدیدا حال میکنم خیلی چیزها رو نگم.یه مرض خاصیه!همینجوری اومده سراغم

وود سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:05 ب.ظ

مرض نیست مرگه که ایشالا اونم درست میشه!!! آره بابا چه کاریه بچسب به زدگی حقیقی که چیزی از توی این زندگی مجازی در نمی آت !!
اسم پست اخیرت که کامنتدونی ام نداره رو میشه شفاف توضیح بدی؟؟؟

وحید سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:13 ب.ظ http://pichayam.blogsky.com

برادر عزیز شما چی را حال می کنی نگی ؟ خوب اون هایی را که حال می کنی بگی بگو . می بینی چقدر این دنیا مسخره ست ؟ همش خودمون داریم شلوغ و سرگرم کننده می کنیمش . اینو بنویس . اونو ننویس . می نویسم که ننویسم . ننویسم که یه وقت نوشته باشم . مجازی ، حقیقی ! همش ساخته دست خودمونه . حوصله مون که سر میره . میشینیم از این راه حل ها می سازیم .
چه مجازی چه حقیقی اینها همش یه زندگیه ، برادر حسین . حالا حقیقی و مجازیش را قرمز کنی یا آبی فرقی نمیکنه . . .

صدای ناآشنا شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://www.nikpeyman.blogfa.com

سلام براین فکرزیبا و روح بزرگ
از آشنایی با وبت و افکار جاری در نوشته هایت بسی خوشحالم
منتظر نظرات نابتم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد