سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

دهاتی بازی


یکی از دهات ما پا شد رفت تهران.می خواست نون بخره به شاطر گفت : لطفا به من چند عدد نان بدهید!

شاطر: ما خودمونم میگیم نون ، دهاتی!


شاید واسه همین چیزاست که از دهات فقط جغرافیاش برام جذابه و نه مردمش!

نظرات 2 + ارسال نظر
بی گناه پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:47 ب.ظ

دادا فکر کنم بین شمع های روی کیکت و خاطرات دلواپسیت خیلی فاصله افتاده که اینجوری سرو ته یخمک ۸ رو فراموش کردی و دم از جغرافیا میزنی شایدم از وقتی مزغونت بابت شرایط ظاهرا روحی فروختی دچار سوئ هاضمه ی شخصیتی شدی

نه دادا
اصل حذف زوائد برای جایی که هویت شکل میگیره بیشتر شبیه 1 حماقت می مونه!(اشاره به یخمک 8 و داستان هایش)
داستان مزغون هم دقیقا مرتبط با سوئ هاضمه شخصیتی بود ولیکن همیشه ظرافت هایی برای انجام یک عمل دوست نداشتنی وجود داره که معمولا غایب از نظره!!!

مهندس هویج شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:28 ب.ظ

واقعا خنده دار بود.. اما یه خنده تلخ و تاسف بار از تقلید و حماقت...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد