سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

سربازی 5


میگوید : این "پوکه ی فشنگ ثاقب" است.

میگویم : از کجا میدانی؟

میگوید : اینها جزو دروسمان است.

چشمم روی پوکه ی فشنگی که لای دستان خواهر شانزده ساله ام نشسته خشک می شود.

یاد جمله ی هانتیگتون می افتم که گفته بود : مرزهای اسلام خونین است.

شاید قرار است خواهرم روزی برابر تین ایجرهای امریکایی بایستد که اینگونه حرامش میکنند!


نظرات 1 + ارسال نظر
هاله شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ق.ظ

افتادی وسط منطقه جنگی!
بابا یه سربازیه بیخیال چقدر درگیرش شدین؟!

وقتی نمیتونی حتی لباس سربازی بپوشی خب حق داری همچین حرفی بزنی!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد