سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

صبحانه


سیب ها را از باغ خان دایی چیدیم و با مادرم مربایشان کردیم.حالا صبح هایی که از پادگان برمیگردم سر راهم دو عدد نان بربری هم میخرم و با آن کره ی محلی که عمه جانم درست کرده به عنوان یک "صبحانه ی فامیل مشترک" به بدن میزنم!جای همه تان سر سفره صبحانه ام خالی  . . .

نظرات 5 + ارسال نظر
alimoharramzadeh یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ق.ظ http://dearfriends.blogsky.com/pages/index/

سلام چه وبلاگ پر از خاطره از زیبایی قالبتونم خیلی خوشم اومد افرین به انتخابتون
اگه با تبادل لینک موافقید لینکم کنید و به وبلاگم سری بزنید و بگید لینکتون کنم
سر بلند باشید

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

محمدرضا سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:14 ب.ظ http://oinion.blogsky.com

خوبتر از خود صبحانه،خوردن آن به همراه مادر است.خدا برایت حفظش کند و سایه اش همیشه بر سرت مستدام.قدر این روزها را بدان.روزهایی که سرشار از سادگیست.

مهندس هویج چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ب.ظ

سلام دوست من.
چه صبحانه لذت بخشی. ما هم دعوت کن بیایم و لذت ببریم از این لحظات خوب.
آره بچه بوشهرم. البته یک اما هم داره. چطور مگه؟

مهندس هویج چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ب.ظ http://havijoo.blogsky.com



خداوندا رفیقم را تو یاری کن
پناهش باش و درحقش توکاری کن
الهی هرچه میخواهد نصیبش
کن ، خدایا بر لبش لبخند جاری کن

مهرنوش جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:27 ب.ظ

سلاممم....
به به.....صبحانه سالم....
حتما هر صبح کل خانواده رو یاد میکنی...
میگم برنامه صبحانه هم خوبه هاااااااااااااا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد