سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

سنگ نگاره های یک روستایی پست مدرن

برای ماندن زاده شده ام اما رفتنی ام

کار


از اینکه دارم کار میکنم لذت می برم و از اینکه دارم تا این حد کار می کنم بیشتر لذت می برم

از اینکه سرم اینقدر شلوغ باشه لذت می برم و از اینکه تا این حد سرم شلوغ باشه بیشتر لذت می برم

دلم برای این روزهام خیلی تنگ میشه.میدونم!


شوال


این روزها همه روزه میخورند

شما چطور؟


پ ن : از اینکه ماه رمضون تموم شده حس خوبی ندارم

اشکهای پای سوره ی یوسف


خواسته هایم را  send کردم برای خدا ، delivered  شان همان دیشب به دستم رسید!

فتح

 

همین دیروز 

مردم ، پایتخت لیبی را فتح کردند 

بسیاری کشته شده اند 

مانده ام برای فتح قلب تو چند نفر را . . . ! 

مگر نمی شود همه ی فتح ها مثل فتح مکه باشند؟

یا بابل را بگیریم

مثل کوروش؟


خبر آمد خبری در راه است

 

خواب دیدم با یه نفر خداحافظی کردم٬منو بوسید٬من گریه کردم و بدون اینکه ببوسمش رفتم.رفتم تا اینکه صبح وقتی از خواب بیدار شدم یه قاصدک روی شونه ی سمت راستم پیدا کردم!

اصلا توی خونه ی ما قاصدک چه کار میکنه؟! 

اللهم انی اسئلک باسمک یا حبیب

 

جوشن کبیر که میخواندم دلم پایین ریخت وقتی رسیدم به :

یا حبیب من لا حبیب له

ای دوست دار کسی که دوستی ندارد!

سهراب

 

یک نفر دیشب مرد 

و هنوز 

نان گندم خوب است

با احتیاط حمل شود

 

این سفر همه چیز شکسته بود

نمازم 

دلم 

و حتی  

ستون های تخت جمشید

راه

 

همه ی این جاده ها بی راهه اند 

وقتی به تو نمی رسند

دنیای مجازی !

۱ ) خیلی پیش تر از این باید برخی حرفها را می زدم.اما وقتی معنای خویشتن داری و سکوت میشود چیز دیگری،حماقت است که بنشینی و ببینی که بعضی ها که شش ماه است حاضر نشده اند انگشتان نحیف شان را روی کلیدهای کیبورد فشار بدهند تا مگر برای دلخوشی ما هم که شده یکی دو نظر از خودشان ساتع کنند،جواب یک کامنت دوستانه را توی وبلاگشان بدهند و یادشان برود که روزگاری همین آقای ح اسم دیگری رویش می گذاشته اند! 

گویا زحمت داشته جواب کامنت بنده در وبلاگ خودم داده بشه و از همین رو بوده که سعی شده جوابیه به عنوان یک توضیح! در صفحه اول وبلاگ درج بشه.بار اول نیست که شاهد چنین برخوردی هستم.سرکار علیه عادت دیرینه به این امر دارند!

ادامه مطلب ...